بایگانی‌های شعر - Page 7 of 12 - مسعود صبغی

شعر و عکس هایم
Blog Post

ملک ایران

حایی می خواندم که تنها کشوری در دنیا که بارها و بارها تنوانسته روی پای خودش بایستدو دوباره به اوج برسد ایران…

Blog Post

پنج خط موازی

بعضی حرف ها گفتنی نیست، گاهی اوقات انسان می خواهد که شاهد نباشد، چیزهایی را نشنود، حسن نکند. کاش می شد خطوطی…

Blog Post

یاد ایام جوانی

همیشه خاطرات خوب از جاها و آدم های خوب به یاد ماندنی است یاد ایام جوانی خود بخود طرب انگیز است بخصوص…

Blog Post

درد بی درمان

حال و روز این روزهای ایران مانند یک درد بی درمان تمام وجودم را گرفته. بغض و تنهایی و بی حوصلگی رهایم…

Blog Post

اسیر خود!

شعر اسیر خود کمی پیچیدگی ذهنی دارد. به نظرم ما در یکی از سخت ترین دوره های تاریخ بشری زندگی می کنیم.…

Blog Post

آنچه ندارم

شعر آنچه ندارم دقیقا حال این روزهای ماست. نه می توان گفت نه می توان ساکت ماند. نه می توان راحت نشست…

Blog Post

مهسا و محیا

با سردرد از خواب بلند شدم و این شعر " زبانم لال " با اشک فراوان و ناخواسته سروده شد. مهسا و…

Blog Post

اشک دریایی

اشک دریایی شیره جانی است از با تمام اندوه از چشم در دریایی از آب شور رها می شود که امکان دیدنش…

Blog Post

تنها منم

تنها منم نگاه خیلی از آدم هاست. خیلی اوقات در عین اینکه کلی افراد خوب و پر جنب و جوش زنده دل…