بایگانی‌های شعر - مسعود صبغی

شعر و عکس هایم
Blog Post

خواب خدا

هیچ چیزی جذاب تر از این نیست که بخوابی و خواب بهترین چیزهایی که آرزویش را داری ببینی. به نظرم این خود…

Blog Post

بهشت سابق

قدیمی ها دعا که می کردند می گفتند: جوان الهی پیر با عزت بشی. الآن با این سختی های زیاد، جوان ها…

Blog Post

تیغ و خنجر

آرامشی در این کشور نیست. آماری دادند که 97 درصد مردم از مشکلات روانی رنج می برند. این یعنی یک بلای جمعی.…

Blog Post

داغ مادر

یکهو دلم بدجور بهم ریخت. یاد مادر جوری تکانم داد که انگار همین الآن از دستش داده ام نه 12 سال قبل.…

Blog Post

جنگجوی خجل

همیشه به تنها کسی که مدیونم، خودم هستم. تا توانستم برای دیگران و اهدافشان جنگیدم و از این جنگ و جانفشانی ناراضی…

Blog Post

من به این پابندم

زندگی شروع و پایانی دارد، راه و همراهی دارد، عزیز و دلبری دارد. ای کاش می شد که عشاق حداقل بعد از…

Blog Post

آن پدر و این پدر

امسال هم مثل چند سال قبل، سال غمباری بود. از دستت دادن آدم های بی تکرار سخت است اما یک یادآوری بزرگ…

Blog Post

دوری از خود

بسیار پیش می آید که در خودم گم می شوم. مثل نابینا و راه گم کرده ای دور خودم می چرخم و…

Blog Post

ماهدخت

این شعرهای سفارشی برای دختر گلم محیا سروده شد. کارهایی از جنس مینا و شیشه داشت و می خواست به آنجا فرهنگ…