تنها منم
تنها منم نگاه خیلی از آدم هاست. خیلی اوقات در عین اینکه کلی افراد خوب و پر جنب و جوش زنده دل همراهت هستند و تو داری خوش می گذرانی، اما باز احساس می کنی کسی که بتواند همه زوایای فکری تو را بداند و بتواند در تصمیم های خطیر کمکت کند، وجود ندارد. هرچند که نمی تواند وجود داشته باشد اما این نوع نگاه هم به خود بینی و خودخواهی بیشتر شبیه است تا …
بی کسم سرگشته از دنیا منم تنها منم
در میان سرخوشان زندگی دردی کش تنها منم
این منم آنکه ندارد در دل هفت آسمان
یک دلی همچو خودش تنها و سرگردان منم
سرگران و تن روان و فکر دائم در هوس
جاذب جرم و هوس در سینه ام تنها منم
سینه ای دارم پر از غوغا و بس دلواپسی
این که از سینه نخواهد یک نفس تنها منم
می رود هر دم نفس در کنج آن دل با خوشی
شرهه شرهه می کند دل را ز کین تنها منم
آرزوی دل چه باشد جز دلی دور از هوس
کس نباشد صاحب این آرزو، تنها منم
دارم اندر این جهان بس دوستدارانی بزرگ
آنکه او یکتا دلش را سر بُرَد، تنها منم
در میان این همه دل عین من باشد یکی
آنکه دل از خود بُرَد، بر دل زند، تنها منم
شعر تنها منم
سی ام مرداد ۱۴۰۱ فردیس