مسعود 1402 مهر 06 شعر

وقتی که من نیستم

Blog image

شعر وقتی که من نیستم بیشتر برای فرار از خود و اعلام کارهای ناکرده و کم گذاشته برای دیگران هست. کاش همیشه خودمان بتوانیم برای دیگران در زمان حیات وقت مهیا کنیم و بعدها حسرت نخوریم. البته کمی وصیت هم داخلش وجود دارد.

من که رفتم تو دگر هیچ کجا صبر مکن
بر غم و هجمه و درد دگران صبر مکن
من که رفتم تو برو در پی یک یاری نیک
بهر شادی و غم خوبدلان صبر مکن
من که رفتم تو اسیر دل تب دار نشو
از برای سر و سامان کسی صبر نکن
من که رفتم تو غم و گریه زاری بس کن
بهر کیف و نظر هیچکسی صبر نکن
من که رفتم شود آزاد زمان و نفست
وقت بگذار ز خود بهر کسان صبر نکن
من که رفتم غم خود را بفرست سوی خودم
تا کنم شاد دلت بهر غمی صبر نکن
من که رفتم تو و دل بار دگر تنهایید
با جماعت نشو و رو به سفر، صبر نکن
من که رفتم تو مراقب ز تن پاکت باش
بغلی باز کن و رقص کنان، صبر نکن
من که رفتم تو برو با خود و از من بگریز
همدلی، همسفری، یافت نما، صبر نکن
صبر هم در گذر است از تک و تنهایی خود
تو برو سوی خدا و به بشر صبر نکن
من که رفتم که نباشم به سر تو باری
بار خود برکش و رو سوی کسی ، صبر نکن

شعر وقتی که من نیستم – دروس – پنجم مهر ماه ۱۴۰۲ – ساعت ۱۸