آیا کسی توانسته تا کنون قیمت اشک را محاسبه کند؟ قطره ای زلال و شفاف که از اعماق وجود می آید، گاه از شادی و گاهی از غم. اما در هر صورتی صاف ترین و خالص ترین است.

چیست گریه؟
آیه ای از بهر خوشحالی ما؟
همدم تنهایی و غمخواری و دلدار ما؟
یا برای پاک سازی بدن از شوره ها؟
هست سیلی بهر سیرابی سیمای شما؟
شایدم یک مرهمی بر زخم دل های غمین؟
آمده از عمق درد و سینه پر درد و کین؟
یا صدای زخم دل از عمق غم های حزین؟
قطره ای پاک و زلال بهر وضویی بر جبین؟
شهد رودی از میان شوره زار پیکرم؟
عاشقی بر چشم و کو دیگر نداند دلبرم؟
یا ضماد گونه ای بی رنگ و بی حال مریض؟
شیره ای از عمق دل، از تار و پود ریز ریز؟
آب سردی بهر خاموشی آن غم های داغ؟
آبگرمی از برای التیام درد و درمان دماغ؟
یک عصاره، یک نشانه، یک غلط کردم ز دل؟
یک حواله، یک اشاره، یک عصای پای دل؟
دوستی همراه و هم دردت که پیوندت دهد؟
یا پیام دیگری از آنکه پیغامت دهد؟
بلکه او باشد صدایی در گلو مانده ز دل؟
یا که فریادی ز سوی فرد و همراهی خجل؟
هر چه باشد این صنم در جان من دارد سفر
هر که باشد این سفیر از جان من دارد خبر
کس ندیده است گریه ام الا همان اشک عزیز
ارزشی دارد برایم گریه های ریز ریز
این من و این اشک و این آه و قصورات دلم
این تن و این رشک و این حسرت ز غم های دلم

شعر قیمت اشک – مطهری – بیست و نهم شهریور ماه ۱۴۰۲ – ساعت ۱۱ صبح