مسعود 1400 آبان 14 شعر

جان نثار

Blog image

آمده‌ام در این جهان تا بزنم به سر عیان
تاج بلند مهر تو بر سر آن سرو جوان
قامت سرو قد من حاجت زندگانی‌ام
پای بنه بر سر‌من تا که نثار جان کنم
می روم‌از برای تو بر‌در هر کوی و کمر
تا که بگویم از تو من نقطه به نقطه سر به سر
اینکه تویی جمال من یا که تویی صفای من
ای شه جاودان من قصه یادگار من
نیست مرا هم نفسی نیست مرا جز تو کسی
گر نکنی به من نگاه نگویمش نزد کسی
ای همه کس ای تو‌نفس ای تو برای من قفس
لطف نما و امر کن تا بدهم هر چه که هست