بهشت سابق
بهشت سابق یک اعتراض است. میگن هر چیزی قدیمی اش بهتر و مقاوم تر است اما به نظرم این شامل هر چیزی نمی شود. الآن جوان ها دیگر با وجود این همه مشکل و مسئله غیر قابل حل که مشکلات زندگی برای آن ها به ارمغان آورده حتی اعتقاد های شان هم دست خوش تغییرات بزرگی شده اسن.
هر کجا من می روم
غم قبل من آنجا شده
در دل و در چشم و ابروی همه تابان شده
غم برای مردمان شاد این بوم کهن
همچو یک عضوی مهم مهمان هر جانی شده
بیشه ایران که شادی داشت و گل خنده ها
اینک اما یکسره در درد و در غوغا شده
ما که قبل از ثبت تاریخ و کنشت و مدرسه
شاد بودیم و پر از خنده چرا آن این شده
گنبد و دیوار و نقش رستم و طوس بهشت
غازیان و گمبرون، ری، بیهق نالان شده
هر کجای این بهشت سابق ار گردی نمی بینی دگر
شادی و خوش بینی از فردای در ما گم شده
کاش بازم این دیار و مردمان بهتر شوند
از در و دیوار و سقفش این وطن گریان شده
هر که بینی، نمی بینی مگر دل خسته ای
در درون خود نهفته همچو یک گمگشته ای
گم شده او در خودش با حکم قاضی القضات
نیست دیگر مدعایی تا که آرد چاره ای
چاره در درد من و تو و دگر خونین دلان
نیست در جیب حبیبی و طبیبی خوشدلی
هست خندان آن ددان مدعی بر سرنوشت
از غم و درد دل ما مردمان بیدلی
هست تنها یک دوایی بهر این دل های زار
تا بگریند و بجنگند و بگیرند پنجه ای
تهران – ۲۴ اسفند ساعت ۱۲ ظهر