دست مهربان
شعر دست مهربان یک نوع سپاسگزاری از همسر همیشه همراه و همقدم و هم دل و هم نفس من است. جایی نبوده که من را همراهی نکرده باشد مگر اینکه من او را منع کرده باشم. ترسی از عاقبت آن ندارد تنها می اید که قوت قلب باشد و من حس تنهایی نکنم. نمی دانم پاداش کدامین دعا و کدامین کار است که خداوند به من عطا کرده.
بوسه بر دستی زنم کو اینچنین فرزانه است
در فروغ شمع من همچون خود پروانه است
نور شمعم گر چه سوزاند تن تب دار او
لیک او رقص و سماعی خوش زند دردانه است
مدح من در قامت رعنا و دستان ظریف
ره به جایی کی برد چون او خودش حنانه است
دست او بر پرچم خونین دلان خوش خرام
همچو یک مادر که بر سر می کشد شاهانه است
بر نگاه مهربان او دگر کی می شود حرفی نهاد
او که روی صحبتش با دلبران مستانه است
صورتی دارد برین و سیرتی دارد وزین
سرخوش از مستی و هستی مسلکش رندانه است
نیست بر رویش کمی درد و بسی رنج و گله از دیگران
او که سرتاسر بسان آخرین افسانه است
من دعا گویم بر او و شکر گویم بر خدا
بهر من او فدیه ای از صاحب ریحانه است
مطهری – سه شنبه دهم مهرماه – ساعت ۱۰:۳۰
. پینوشت:
دستان همیشه همراه بدون خواستن برای دیده شدن نوعی فرزانگی است / حنانه (مدح کننده مدام) / فدیه ای از صاحب ریحانه همان وجهی است که خداوند رحمان برای آزداد کردن من توسط او پرداخت است.