مهدیه
مهدیه دختر بزرگم، کسی که شادی و برکت را برایمان به ارمغان آورد، هدیه ای الهی و بی نظیر بود. با آمدنش عمری دوباره از خداوند کریم گرفتم.
آن دوشنبه آن بهین روز بهشت
آن عطیه آن فرشته آن ترین بانوی عشق
آن که عمرم را خدا با مقدمش از نو نوشت
آن تویی ای دلبرم ای هستی نیکو سرشت
داد بر من آن خداوند رحیم چون تو گلی
تا بگردد روزگارم بهتر از هر سرنوشت
آمدی جانم شدی تا من بگیرم طول عمر
از خداوند کریم آن هدیه کو بر من نوشت
آمدی از دامن محبوب دلها و خدا
بر من مسکین و رنجور و نشسته در کنشت
منتی بر من رسید در سردی عصر شتا
آن زمستان شد بهاری دیگر اندر سرنوشت
تو بمان و باش بر من تاجی از نور خدا
تا دلم یک سر بماند قرص در این دنیای زشت
*********************
زاد روز تو مرا هست نشانی ز خدا
ز برای من افسونگر بی رنگ و ریا
نور چشم منی و هدیه ز درگاه الی
بود تو هست برایم نفس و عمر بقا
********************
هر کس ندید رویت چشمش نگشت کامل
زیرا تو را صفایی است بهر شفای عاجل
آن لحظه ای که چشمم افتاد روی مویت
نوری گرفت چشمم از گوهر درونت
شکر خدای کردم چونکه گذاشت منت
بر من بداد در دم شکرانه هدایت
نام تو را نهادیم مهدیه تا که باشی
هادی و رهنمایی بهر تمام ملت
تولد عشق دوم – مهدیه عزیز
شعر مهدیه – مسعود صبغی