آن پدر و این پدر
جایگزینی ندارد. امسال هم مثل چند سال قبل، سال غمباری بود. از دستت دادن آدم های بی تکرار سخت است اما یک یادآوری بزرگ با خود دارد که منتظر باش تا که نوبتت برسد.
باز هم رفت از برم یک آدم نیلوفری
خوشدلی همسایه ای نیکو سرشت پروانه ای
باز هم صوری دگر بر عمر من زد آن پری
هوش باش و منتظر اینک گذشت از تو دمی
آن پدر رفت و این پدر باقیست
چند روزی که همچو یک بازی است
باز این چرخ چرخشی دارد
دیگرم وقت هیچ سازش نیست
یک پدر می رود و دیگری در صف
منتظر تا که نوبتش کی هست
سر به زانو نگیر دلخوش باش
تا بگیری عنان خود در دست
۲۲ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۶ اسلامشهر
فوت پدر سجاد ملکان