بایگانی‌های شعر - صفحه 11 از 12 - مسعود صبغی

شعر و عکس هایم
Blog Post

خواهر

خواهر داشتن برای من همیشه یکی از عوامل شادی و خوشحالی بوده و هست. پنج خواهر دارم که دوتای آنان به سفر…

Blog Post

پرواز

پرواز همیشه جزو بهترین و دوست داشتنی ترین کارهای من بوده هرچند خیلی به آن نزدیک نیستم اما در هر فرصتی سعی…

Blog Post

ماه گرفته

ماه گرفته به مناسبت شب شانزدهم آبان سال هزار و چهارصد بزرگترین گرفتگی ماه تا سال ۲۱۰۰ به ذهنم آمد. من همیشه…

Blog Post

مادر

نداشتن مادر تنها کمبودی است که چاره ای ندارد. دردهای دیگری هم هستند که سخت هستند و غیرقابل جبران اما باز هم…

Blog Post

جان نثار

آمده‌ام در این جهان تا بزنم به سر عیان تاج بلند مهر تو بر سر آن سرو جوان قامت سرو قد من…

Blog Post

تولدم

یادم هست بچه تر که بودم خیلی دلم میخواست روز تولدم برسد، از روزها قبل لحظه شماری می کردم تا ببینم چه…

Blog Post

من و خودم

شعر من و خودم. تنها بودن را بسیار دوست دارم اما تنهایی که دیگران در اطرافم باشند. انگار نوعی ترس از نداشتن…

Blog Post

عاشق قدیمی

عاشق قدیمی از آن شعرهایی بود که بدون دلیل آمد. قدمش سر چشم. به نظرم اگر عشق و عاشقی نباشد دیگر دنیایی…

Blog Post

داغ عزا

داغ هایی که بر اثر عزا و بخصوص ناگهانی بوجود می آیند آتشی غریب به جان می اندازند. انگار که بخشی از…