عمر من

عمر من تقریبا تأکید بر همان گفته های بزرگان است که می گویند کل زندگی و عمر آدمی برای به نتیجه رسیدن و خوش بودن ساخته نشده است. هر چه می بینی غم است و اندوه و ماتم. زمان های شادی آن اصلا قابل مقایسه طول مدت غم و اندوه آن نیست. پس که باید بود و چه باید شد؟
امشب شبی است از عمر من شاید شود پایان من
یا صبح فردا باز هم رنگین شود این عمر من
عمری قریب شصت سال دادش به من دادار من
شش روز بودش بر من آن شادی روز افزون من
شش قرن بودش عمر من آن دم که غمگین بودمی
از درد و رنج مردمم از حزن روز افزون من
دائم در این دنیا دلم پر می زند سوی کسان
تا بال و پر گیرد تنم با این تن ناسور من
دردی کش میخانه ام در درد ها پروانه ام
صاحب غم فرزانه ام افسانه ام در کام من
ای کاش این عمرم شود هر دم فدای دیگری
کز غم برون آرم دلی تا کم شود این حزن من
این من که از خود ساختم عمری گران را باختم
بازنده ای در زندگی این زنده بی روح من
دروس – دوشنبه ۲۵ خرداد ساعت ۲۳:۳۰