اهل بهشت

همیشه ادیان انسان ها را به طمع بهشت و ترس از جهنم سعی کرده اند که آنها را به اصلاح خدا ترس کنند. غافل از اینکه کافیست این خدا دوستان، مردم را به خدا علاقمند کنند! آنگاه خواهند دید که چه می شود و مردم آنها را هدایت خواهند کرد.
من چه می خواهم از این دنیا، روم سوی بهشت؟
سختی و حرمان کشم جولان دهم سمت بهشت؟
هر چه زیبایی در این عالم بود از خالقم
بگذرم نادیده انگارم که تا من هم شوم اهل بهشت؟
آن بهشتی را که باید تا ابد یک سر بمانم داخلش
برگزارم دلبران خوش سخن زیبا تر از حور بهشت؟
من کنم عمری کمی بیش و کم از عمر نبی ام مصطفی
با دو صد درد و خزان و منتظر تا پر کشم سوی بهشت؟
من نخواهم آن بهشتی را که در این عمر کم
دائما دردی زنم بر دیگران و پر کشم سوی بهشت
هست آیا آن جهانی خالی از هر آدم بی درد و دین
جای اندک مردمان سخت گیر و دوستداران بهشت؟
من نمانم منتظر تا دیگران من را برند سوی خدا
من در این دنیا بدیدم صدهزاران ره به درهای بهشت
یک کمک یک دستگیری، یک کمی خنده ز جان
بهر یک اندوهگین و آدمی خسته ز انوار بهشت
من نگویم مرگ و نتوانم بخواهم از شمار بندگان
روی از من بر بگیرید و مرا راهی کنید سوی بهشت
من بهشتم هست اینجا در زمان زندگی
تا بگیرم خنده ای از مردمان سخت کوش بی بهشت
دروس – ساعت ۴ صبح – یکشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۴
